"توماس دي. مايفيلد" در مقاله­اي با عنوان استراتژي يک فرمانده براي رسانه­هاي اجتماعي، به بررسي کاربرد شبکه­هاي اجتماعي و وسايل ارتباطي نوين در سيستم نظامي و زمان جنگ پرداخته است.

به گزارش مشرق به نقل از اِشراف، "توماس دي. مايفيلد" (Thomas D. Mayfield) در مقاله­اي با عنوان استراتژي يک فرمانده براي رسانه­هاي اجتماعي به بررسي کاربرد شبکه­هاي اجتماعي و وسايل ارتباطي نوين در سيستم نظامي و زمان جنگ پرداخته است.
يک نظامي بازنشسته و کارشناس ارتباطات در مقاله­اي ضمن بررسي نقش رسانه‌هاي اجتماعي در جنگ­ها، شش روش را براي استفاده فرماندهان نظامي از اين رسانه­ها در عمليات­ها عنوان کرد.

آنچه در پي مي آيد متن کامل اين مقاله است که در پايگاه اطلاع رساني "دانشکده دفاع ملي" منتشر شده است:

ارتش ايالات متحده ابزارهاي قابل دسترسي براي اجراي وظايف اصلي را دارد، يک استراتژي که اجازه مي‌دهد به جمع‌ويري سرمايه در ظهور جريانات اطلاعات. يک استراتژي مبتکرانه در محيط رسانه‌هاي اجتماعي به نيروهاي مسلح کمک مي‌کند تا توانايي‌هايشان را براي درک محيط، ارتباطات موثرتر و ايجاد وحدت تلاش در ميدان‌هاي جنگ افزايش دهند.

رسانه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي جديد استراتژي اطلاعاتي را در سراسر جهان تغيير داده‌اند. سرعت و شفافيت اطلاعات افزايش پيدا کرده است، نقش سنتي رسانه‌هاي جديد در حال تغيير هستند و ابزارهاي شبکه اجتماعي منجر به همکاري که تاکنون ديده نشده است، خواهند شد.

سرانجام، پيوندهاي نظامي با دانشگاه‌ها و صنعت مهم‌تر از همه اين موارد خواهد بود. اين روابط از قبل ايجاد شده است. وزارت دفاع پيوندهاي موثري با اجتماع بلاگرها و با بعضي از شرکت‌هاي درگير با اجتماع رسانه‌هاي اجتماعي برقرار کرده است. روابط وزارت دفاع در حال حاضر بايد براي تضمين موفقيت‌هاي هر استراتژي رسانه‌هاي اجتماعي به طور مدويم رشد داشته باشد.

اين بومي‌هاي ديجيتال، ممکن است فاقد بينش استراتژيک و درک بيشتر از استراتژيست‌هاي ارشد و طراحان باشند. اين استراتژيست‌ها و طراحان کساني هستند که راهنمايي لازم را انجام مي‌دهند و از بينش لازم براي تضمين اقدامات بومي‌هاي ديجيتال و تطبيق آن با مقاصد استراتژيک فرمانده برخوردار هستند. براي روابط بين رهبران و گردانندگان در اين زمينه، رهبران ارشد بايد درک بالايي از ظرفيت‌ها و محدوديت‌هاي رسانه‌هاي اجتماعي داشته باشند. رسانه‌هاي اجتماعي ممکن است يکي از مواردي باشند که رهبران طراز اول بايد براي داشتن درک از چيزهايي که سربازان و افسران رده پائين‌تر از قبل مي‌دانستند، آموزش ديده باشند.

"بوميان ديجيتالي" (Digital Native) براي موفقيت در محيط رسانه‌هاي اجتماعي بسيار مهم هستند. نويسندگان يک گزارش از رسانه‌هاي جديد و جنگ در کالج جنگ ارتش آمريکا، بومي‌هاي ديجيتال را به عنوان اعضاي جوان سرويس‌ها که در استفاده از تجهيزات رسانه‌اي جديد، خط مشي‌ها، شبکه‌ها و امکانات بسيار چابک هستند، توصيف مي‌کنند. به کارگيري اين اپراتورهاي جوان‌تر و داناتر در تکنولوژي نيازمند تغييرات در اذهان سلسله مراتبي سنتي است.

بعضي از ابزاهاي کليدي استعدادهاي فردي و مهارت‌هاي اعضاي سرويس، هستند. گردانندگان اطلاعاتي با مهارت، متخصصين PA و جمع­کنندگان اطلاعات جاسوسي و تحليلگران در همه عمليات‌ها در همه سطوح و در همه سرويس‌ها در عمليات‌ها از قبل هدايت شده‌اند. زبان‌ها و مهارت‌هاي فرهنگي، يک فاکتور کليدي در توانايي ما براي هدايت عمليات‌ها در سراسر جهان هستند. وقتي که با رسانه‌هاي اجتماعي درگير مي‌شويم، آموزش متصديان براي عملکرد موثر در فرهنگ‌هايي که در آن عمل مي‌کنيم يکي از مقوله‌هاي حياتي ما خواهد بود.

زبان و مهارت­هاي فرهنگي فاکتور کليدي در هدايت عمليات­ها هستند

آخرين جزء سازنده يک استراتژي شناسايي ابزارها است. ابزارها، منابع در دسترس براي تعقيب اهداف هستند. خوشبختانه در ارتش حال حاضر ايالات متحده، ابزارهاي هدايت يک استراتژي رسانه اجتماعي موثر به سهولت در دسترس هستند. براي به کارگيري استراتژي ذکر شده در بالا، ممکن است نياز به سازماندهي دوباره و اولويت‌بندي دوباره منابع در ميان شعبات اصلي مستقر شده باشد اما در ارتش تجهيزات مورد نياز و مهارت‌هاي جديد وجود ندارد.

روابط کليدي متعددي در منطقه مسئوليت در زمينه استراتژي رسانه‌هاي اجتماعي وجود دارد. عناصر اصلي دولت‌هاي محلي، مطبوعات، سازمان‌هاي مدني و توده مردم و از همه مهم‌تر اقدام سازمان‌هاي غير دولتي در منطقه است. فرماندهان بايد همچنين برتري خود را بر اجتماع بلاگر، تجارت، ارائه دهندگان خدمات اينترنتي و ارائه دهندگان شبکه سلولي را مورد ملاحظه قرار دهند. اين روابط به آنها در تصويب برنامه رسانه‌هاي اجتماعي و موثر بودن و قابل پذيرش بودن تغييرات اين برنامه‌ها کمک مي‌کند.

ششمين و آخرين روشي که در آن يک فرمانده مي‌تواند از امتيازات رسانه‌هاي اجتماعي بهره‌برداري کند، استقرار سايت‌هاي شبکه‌اي اجتماعي به عنوان يک ابزار برتري براي ارتقاي وحدت تلاش‌ها است. همانطور که ژنرال ديويد پترائوس در دستورالعمل‌هايش ذکر کرد، بعضي از متحدين کليدي در صحنه عمليات با افرادي از واحدها بايد همکاري کنند. از قرار معلوم تلاش‌هاي ساده از قبيل ايجاد يک صفحه فيس بوک مي‌تواند به سازمان‌هاي متحد در فهم بهتر نيات فرماندهان کمک کند.

وب‌سايت‌ها، وبلاگ‌ها و ارتباط با صفحات فيس بوک مي‌تواند براي فعاليت‌هاي اين‌چنيني مورد استفاده قرار گيرد. در آفريقا، نمونه‌هايي از گروه‌هاي محلي هستند که اطلاعات تاکتيکي از قبيل موانع انسداد جاده و پناه‌گاهها براي وب سايت‌ها توسط تيم‌هاي وزارت خارجه تنظيم مي‌کنند. فرماندهان قادر به افزايش روابط محلي با استفاده مثبت از رسانه‌هاي اجتماعي در سطح واحدها هستند.

يکي از عناصر کليدي براي فرماندهان به منظور افزايش چابکي در برنامه رسانه اجتماعيشان، اجازه و تشويق به اجراي عمليات‌هاي رسانه‌هاي اجتماعي در پائين‌ترين سطوح واحدها است. بعضي از روابط نزديک ايجاد شده در يک منطقه مسئوليت، در سطح گردان‌ها يا حتي پايين‌تر شکل گرفته‌اند. رهبران دولت‌هاي محلي، رهبران قبايل، پليس و شبه‌نظاميان همه در حال توسعه روابط خود در همه سطوح پائيني هستند. رهبران اين واحدها مي‌دانند چگونه به بهترين نحو با مردم رابطه داشته باشند.

تمرکز زدائي از اجرا، ممکن است فرماندهان را به پذيرش سطوح خطر که براي آنها چندان راحت نيست مجبور کند. فرمانده اساسا کنترل اطلاعات و مجوز انتشار آن را به سطوح پائين‌تر محول خواهد کرد. نياز به چالاکي اغلب با نياز به کنترل محتاطانه پيام‌هاي استراتژيک در تقابل خواهند بود.

در طول اين جنگ موفقيت آميز عليه نيروهاي جيش المهدي، نيروهاي ويژه ايالات متحده و نيروهاي عراقي بعضي از نيروهاي دشمن را کشتند و يک گروگان را نجات دادند و يک مخزن تسليحات را با همه ابزارها منهدم کردند. تا زماني که نيروهاي عراقي و آمريکايي به پايگاه برگشتند، يک نفر اجساد را جابجا کرد و تسليحات را از کنار مبارزان جيش المهدي برداشت طوري که فقط کشته شدگان ماندند که در حال عبادت بودند. آنها از اجساد عکس گرفتند و عکس‌ها را در اينترنت همراه با نوشته‌هايي که توضيح مي‌داد سربازان آمريکايي افرادي که در حال نماز خواندن بودند را هدف قرار داده و کشتند، منتشر کردند. همه اين اقدامات توسط دشمن در يک ساعت انجام شد. واکنش عمومي نسبت به نيروهاي مهاجم بسيار منفي بود. نيروهاي آمريکايي يک دوربين جنگي داشتند که در طول عمليات همراه آنها بود، و بعضي از سربازان نيز دوربين‌هايي در کلاه‌هايشان داشتند. نيروهاي آمريکايي شواهدي داشتند که ادعاهاي مطرح شده را تکذيب مي‌کرد اما يک پروسه متمرکز و گسترده از افشاي اطلاعات جلوگيري کرد و داستان واقعي نزديک به 30 روز از دسترس رسانه‌ها دور ماند. تا زماني که نيروهاي آمريکايي ورژن واقعي عمليات وال هالا را منتشر کردند، خسارت استراتژيکي به نيروهاي آمريکايي وارد شده بود. ناتواني در واکنش سريع به ادعاهاي دشمن در نمونه‌هاي قبلي نيز کاملا روشن بود. براي سريع‌تر شدن، سياست‌هاي ارتش ايالات متحده بايد اجازه دهد که اجراي عملياتي رسانه‌هاي جديد غيرمتمرکز شود.

اگر ارسال اطلاعات به اينترنت با پروسه‌هاي طولاني همراه باشد توانايي، در اجراي اقدامات سريع عليه دشمن را نخواهيم داشت. "عمليات وال هالا" در عراق در سال 2006 يک نمونه بارز در اين زمينه است.

پنجمين راه براي افزايش موفقيت در يک استراتژي تصويب سياست‌هايي در زمينه چالاک شدن رسانه‌هاي اجتماعي است. محدود سازي و زنجيره مصوبات محدود ساز ممکن است توانايي عاملان را براي به دست ويردن نتايج مورد نظر با مشکل مواجه کند. شايد بهترين رويکرد اين باشد که اجازه دهيم طرح‌ريزي‌ها متمرکز باشد و اجراي آن غير متمرکز.

از آنجا که سرعت و چالاکي، عناصر کليدي استراتژي‌هاي موفقيت آميز رسانه‌هاي اجتماعي هستند، چهارمين روش براي تضمين موفقيت در استراتژي رسانه‌هاي اجتماعي يافتن يک تعادل بين امنيت و اشتراک اطلاعات است. نگراني در مورد امنيت اطلاعات در زمينه تجريبات نرم افزارهاي اجتماعي در کامپيوترهاي وزارت دفاع ناچيز نيستند. مقامات امنيتي چندان مايل به گفتن استفاده گسترده از رسانه‌هاي اجتماعي در شبکه‌هايي که براي اهداف رسمي استفاده مي‌شوند نيستند. در وزارت دفاع در اين مورد بحث قابل ملاحظه‌اي وجود دارد. سياست وزارت دفاع که در 25 فوريه 2010 منتشر شد، دستور داد که شبکه‌هاي غير طبقه‌بندي شده بايد به فراهم کردن دسترسي به ظرفيت‌هاي طبيعي در طول همه عناصر وزارت دفاع شکل بدهند. هر فرماندهي مجبور به ارزيابي اين توازن و تصميم‌گيري بر اساس نيازهايش خواهد بود.

تيم نظارت بايد داراي نمايندگي اعضاي ستاد باشد تا موثر واقع شود. تيم نيازمند اعضايي با مهارت‌هاي زبان‌هاي محلي، درک فرهنگي و درجه بالايي از آشنايي با ابزارهاي رسانه‌هاي اجتماعي و پروتکل‌ها مي‌باشد. براي موثر بودن، آنها نياز به هدايت در زمينه‌هاي تحقيقاتي در منطقه مسئوليت خواهند داشت. آنها همچنين نياز به نظارت بر کافي‌نت‌ها و عادات محلي در منطقه مسئوليت خود دارند و بايد با خط مشي رسانه‌هاي اجتماعي با توجه به فرهنگ مردم آشنا باشند.

سومين روش براي بهره‌مندي از رسانه‌هاي اجتماعي ايجاد يک تيم نظارتي بر رسانه‌هاي اجتماعي براي عمل به عنوان چشم‌ها و گوش‌هاي تيم استراتژي است. اعضاي تيم ممکن است به عنوان ديده‌بان‌هاي رسانه‌هاي اجتماعي، ناظران، ارزيابان و جمع کننده اطلاعات در مورد اظهارات اجتماع آنلاين در منظقه مسئوليت ديده شوند. تيم نظارتي يک روش سيستماتيک براي اخذ امتيازات محتوايي و جريانات موجود در رسانه‌هاي اجتماعي ارائه مي‌کند. بدون يک رويکرد سيستماتيک، ممکن است شانس کمي براي مشاهدات دقيق و ترسيم نتايج دقيق از ترافيک آنلاين در منطقه مسئوليت وجود داشته باشد. اگر همه اعضاي ستاد مستقلانه فيس بوک، توييتر، يوتيوب يا انواع زبان‌هاي محلي شبکه‌هاي اجتماعي و وبلاگ‌ها را بدون هماهنگي با ساير اعضاي ستاد نظارت کنند احتمالا شکاف‌هاي مهمي در نظارت بر محيط رسانه‌هاي اجتماعي پديد خواهد آمد.

* داشتن يک کارگردان در منطقه مسئوليت با يک هماهنگ کننده و حمايت از گروه کاري
* کنترل متمرکز همه فعاليت‌هاي مرتبط با منطقه مسئوليت تحت يک هيئت رئيسه جداگانه
* جمع‌ويري يک تيم کارگرداني براي طرح‌ريزي
* آماده سازي اعضاي کادر رهبري
* افزايش تاکيد در فرماندهي کردن

اين گزينه‌ها عبارتند از:
روش دوم براي استفاده از امتياز رسانه‌هاي اجتماعي، سازماندهي برنامه رسانه‌هاي اجتماعي براي کسب موفقيت است. ارتش ايالات متحده چند روش سازماندهي براي موفقيت در ارتباطات استراتژيک را در چند سال اخير تجربه کرد. تجربه بدست آمده از سازماندهي ارتباطات استراتژيک؛ چشم اندازهايي براي موفقيت بيشتر رسانه‌هاي اجتماعي ترسيم مي‌کند. کتاب فرماندهي مرکز جنگ ستاد مشترک ارتش براي ارتباطات استراتژيک، 5 مدلي که براي سازماندهي ارتباطات استراتژيک ذکر شده است را تشريح مي‌کند.

پنج مدل ستاد مشترک ارتش آمريکا براي ارتباطات استراتژيک

مطمئناً ابهاماتي درباره نياز به يک برنامه رسانه‌هاي اجتماعي توسط فرمانده، وجود دارد. در يک مقاله مرتبط با مرکز رسانه‌هاي اجتماعي وزارت خارجه تحت عنوان هشت روش براي نابودي استراتژي رسانه‌هاي اجتماعي شما، اشتباهاتي که بدون وجود يک استراتژي رسانه‌اي ممکن است به وجود آيد، ذکر شده است. همانطور که در مورد تجربه نيروهاي نظامي اسرائيل ديده شد، ناديده گرفتن رسانه‌هاي جديد ما را به مخاطره خواهد انداخت.

اولين روش اين است که رسانه‌هاي اجتماعي بايد به شکل يک برنامه رسانه‌هاي اجتماعي در اختيار فرماندهان باشند. قابل ذکر است که رسانه‌هاي اجتماعي بايد از منافع فرمانده و اعضاي کليدي ستاد فرماندهي حمايت کنند و يک برنامه با مسئوليت‌هاي محوله به اعضاي ستاد فرماندهي را مورد توجه قرار دهند. فرمانده بايد به رسانه‌هاي اجتماعي به عنوان يک دارايي نگاه کند تا يک تهديد. برنامه‌ريزي رسانه‌هاي اجتماعي بايد طيفي از امواج درگيري را دربر بگيرد. فرمانده بايد نيتش را براي تاثير اطلاعات بگويد و به طور صريح نقشي که رسانه‌هاي اجتماعي بايد بازي کنند را تشريح کند. اين موضوع به اعضاي ستادش اجازه مي‌دهد گزينه‌هاي بيشتري را در همين سبک براي ديگر جنگ‌هاي فزاينده ايجاد کنند. تعهدات پيش گستر با مشارکت رسانه‌هاي اجتماعي نسبت به طرح‌ريزي عملياتي فرمانده احتمالا نتايج بهتري را فراهم مي‌کند.

عنصر دوم در توسعه يک استراتژي، شناسايي روش‌ها يا چگونگي سازماندهي و به کارگيري منابع است.

روش‌هاي فرماندهان براي استفاده از رسانه­هاي اجتماعي در عمليات­ها

سوم و آخرين END براي فرماندهان در استفاده از رسانه‌هاي اجتماعي در يک منطقه مسئوليت، ارتقاء وحدت تلاش است. ژنرال پترائوس در دستورالعملش بحث مي‌کند که فرماندهان بايد براي وحدت با سفارت آمريکا، متحدين، رهبران دولتي محلي و سازمان‌هاي غير دولتي براي مطمئن شدن از اينکه همه در حال کار براي دستيابي به يک هدف مشخص هستند، تلاش کنند. مشخصات بحث شده پيشين با توانايي رسانه‌هاي اجتماعي در سازماندهي مي‌تواند براي ارتقاي وحدت تلاش و مشارکت سازمان‌ها در صحنه عمليات‌ها استفاده شود. وزير دفاع اسرائيل از روش‌هاي رسانه‌اي جديد براي حمايت از حوزه وبلاگي اسرائيل و کمک به دستيابي به يک هدف مشخص در طول عمليات کاست ليد استفاده کرد. يک استراتژي رسانه اجتماعي مبتکر و پيش گستر که از ظرفيت‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي و وبلاگ‌هايي مانند توييتر استفاده مي‌کند، مي‌تواند به فرماندهان در تضمين نگراني همه واحدهاي حاضر در صحنه عمليات، که در حال تقسيم اطلاعات مورد نياز براي کار کردن به سمت يک هدف مشترک هستند کمک کند.

دستورالعمل‌هاي ژنرال ديويد پترائوس بر اهميت چندين وظايف مرتبط به هم کمک مي‌کند. وي به ما نشان داد که جنگ اطلاعاتي جنگ بي‌رحمانه‌اي است. بديهي است که، يک برنامه رسانه اجتماعي مي‌تواند نقش کليدي در انجام اين وظايف بازي کند. درک اينکه رسانه‌هاي اجتماعي روش و سرعت گزارش خبرها را تغيير داده‌اند به فرماندهان اجازه مي‌دهد در اين محيط جديد بهتر خدمت کنند. با يک حضور آنلاين تهاجمي، فرماندهان آمادگي بيشتري براي محاسبه اشتباهات و مقابله با گزارش‌هاي منفي رويدادهايي که اتفاق مي‌افتد، خواهند داشت. همانطور که در عمليات کاست ليد نشان داده شد، فرماندهان مي‌توانند از رسانه‌هاي اجتماعي براي کمک به اجراي تبليغات در يک روش سودمند استراتژيکي استفاده کنند.

دومين "اند" (END) مطلوب براي رسانه‌هاي اجتماعي در صحنه عمليات‌ها کمک به فرمانده در ايجاد شرايط بهتر، هوشياري بيشتر و کسب اطلاعات معتبر هم از نظر ارتباطات استراتژيک و هم از نظر اطلاعات تاکتيکي محلي در منطقه مسئوليت است. همانطور که در مثال بالا در مورد نيروهاي نظامي اسرائيل مشاهده شد، درگيري تهاجمي در محيط رسانه‌هاي اجتماعي مي‌تواند به يک فرمانده در پيروزي در جنگ اطلاعاتي کمک کند.

درگيري تهاجمي در محيط رسانه­اي به فرمانده در جنگ اطلاعاتي کمک مي­کند

در پاييز 2008، ژنرال "ديويد پترائوس" در يک مقاله تحت عنوان "نيروهاي چند مليتي، هدايت رهبران ضد شورش عراق" که در مجله بازنگري نظامي منتشر شد؛ وظايف کليدي فرماندهان آمريکايي در عراق را ذکر کرد. با وجود اينکه وظايف ذکر شده براي مقابله با شورش در عراق بود، بعضي از آنها در همه جا قابل اجرا هستند. به عنوان مثال، پترائوس تاکيد مي‌کند که براي فرماندهان درک همسايگي و زندگي در ميان مردم مساله مهمي است. حضور يک رسانه اجتماعي آنلاين مي‌تواند جزء لاينفک فهم مسائل و رويکردها ميان مردم باشد. حضور آنلاين مي‌تواند نقش عمده‌اي در زندگي مردم به ويژه در جامعه‌اي که اجتماع آنلاين زيادي دارد، بازي کند. رسانه‌هاي اجتماعي ممکن است مشخصاً تنها ابزار به کار رفته توسط فرماندهان نباشد، اما در هر صورت فرماندهان را قادر به فهم محيط مي‌کند و به آنها اجازه مي‌دهد که از شرايط اين محيط آگاهي داشته باشند.

حفظ حضور رسانه‌هاي اجتماعي در مکان‌هاي مستقر شده نيز اجازه مي‌دهد فرماندهان در زمينه تهديدات بالقوه و ظهور جريانات در منطقه مسئوليت آنها درک بيشتري داشته باشند. اجتماع آنلاين مي‌تواند يک شاخص خوب از وجوهات متدويل و مسائل در حال ظهور باشد. بعضي از گروه‌هاي مخالف احتمالا از رسانه‌هاي اجتماعي براي آشکار کردن نارضايتي‌هاي عمومي استفاده مي‌کنند.

وزارت خارجه به طور موثر از سايت‌هاي اجتماعي براي سنجش احساسات درون جوامع استفاده مي‌کند. سفارت‌هاي آمريکا در بعضي از کشورها به طور موثر از فيس بوک و ديگر رسانه‌هاي اجتماعي در مکان‌هايي از قبيل پادگوريکا، دمشق، فنوم پن و پاناما براي نگهداري روابط خود با فرهنگ بومي، به ويژه با جواناني که مايل به استفاده از رسانه‌هاي اجتماعي هستند، استفاده کردند.

سفارتخانه­هاي آمريکا از فيس بوک براي ارتباط با جوانان بومي استفاده مي­کنند

شايد ويلين اندي (END) که فرمانده بايد در تعيين استراتژي خود در ذهن داشته باشد درک بهتر محيط اطراف يا آگاهي در استفاده موثر از رسانه‌هاي اجتماعي است. با مشاهده سيستماتيک جامعه آنلاين در منطقه مسئوليت (AOR)، فرماندهان بايد قادر به درک توسعه مدويم از جامعه مورد نظر و همچنين نگراني از منافع داشته باشند. همچنين فرماندهان بايد قادر به شناسايي جريانات در حال ظهور و الگوها باشند. وبلاگ‌ها و سايت‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي مي‌توانند در جوامعي که در آن اجتماعات آنلاين وجود دارد به ويژه در جوامعي که جمعيت جوان فروياني دارند بينش و بصيرت ايجاد کنند.

رسانه­هاي اجتماعي در اجتماع بينش رو بصيرت ايجاد مي­کنند

چارچوب به کار رفته توسط کالج جنگ ارتش آمريکا يک استراتژي را به عنوان روابط ميان اندها (END)، روش‌ها و ابزارها تشريح کرد. براي توسعه اين استراتژي، ما بايد ابتدا اهداف يا اندها (END) را در ذهن داشته باشيم. اندها (END) اهدافي هستند که بايد توسط فرمانده مورد بررسي و تدبير قرار گيرند.

در مقابل، در عمليات کاست ليد نيروهاي اسرائيل استراتژي موثرتري در استفاده از رسانه‌هاي اجتماعي جديد اتخاذ کردند. نيروهاي نظامي اسرائيل يک استراتژي اطلاعاتي پيش گستر را با استفاده از ابزار رسانه‌هاي اجتماعي همراه با حمايت از ارتباطات آنلاين، تبليغات در رسانه‌ها و کنترل يافته‌ها و مشاهدات جنگ آغاز کردند. نتيجه اين بود که اسرائيل اطلاعات را به طور موثر براي حفظ گزينه‌هاي استراتژيک به کار برد و به آنها کمک کرد تا به اهدافشان دست يابند.

حزب الله قادر بود تصويري از شکست اسرائيل را ارائه کند چرا که اسرائيل واقعيات رسانه‌هاي جديد را ناديده گرفت و در عوض به سياست‌هاي اطلاعاتي سنتي تکيه کرد. در واقع حزب الله باهوش‌تر از اسرائيلي‌ها عمل کرد و آنها نتوانستند خود را با گروه‌هاي جنگ اطلاعاتي تطبيق دهند.

در تابستان 2006، حزب‌الله به طور موثر، اطلاعاتي در مورد عمليات‌هاي تاکتيکي در جنگ با اسرائيل، مثل رسانه‌هاي اجتماعي، جمع ويري کرد. حزب الله عکس‌ها و فيلم‌هايي در وبلاگ‌ها و يوتيوب گذاشت تا تصوير مثبتي از خود بر جاي بگذارد و اقدامات منفي اسرائيل را برجسته کند. حزب الله اين اطلاعات را به طور موثر براي محدود کردن گزينه‌هاي استراتژيک اسرائيل به کار برد. بعد از گذشت 33 روز از جنگ، آتش بس اعلام شد و حزب الله ادعا کرد که پيروز شده است.

در جنگ 33 روزه حزب­الله باهوش تر از اسرائيل در جنگ اطلاعاتي موفق عمل کرد

يک مقاله، در مجله "بازنگري نظامي" اخيرا استفاده از ابزارهاي رسانه‌هاي اجتماعي جديد در جنگ دوم لبنان ميان نيروهاي حزب الله و اسرائيل در سال 2006 را شرح داد. اين مقاله اين عمليات را با "عمليات کاست ليد" مقايسه مي‌کند، زماني که نيروهاي اسرائيل در دسامبر 2008 و ژانويه 2009 به غزه حمله کردند. اختلاف رويکردهاي اتخاذ شده توسط نيروهاي اسرائيل در دو عمليات، نشان داد که چگونه يک استراتژي رسانه‌اي جديد مي‌تواند بر نتايج استراتژيک تاثير داشته باشد.

استراتژي رسانه‌هاي اجتماعي چگونه مي‌تواند بر نتيجه عمليات‌هاي نظامي موثر باشد؟

در سراسر جهان، رسانه‌هاي اجتماعي تبديل به ابزارهاي رايج براي فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي شدند. اگر رهبران نظامي اين ابزارها را درک نکنند، ممکن است تاثير مهم اين ابزارها بر ماهيت آينده منازعات را از دست بدهند. دشمنان بالقوه ايالات متحده در حال حاضر اين ابزارها را براي افزايش تلاش‌هايشان به کار مي‌گيرند. ارتش ايالات متحده هم مي‌تواند با رسانه‌هاي اجتماعي به طور جدي رابطه برقرار نمايد يا از آن صرف‌نظر کند. توسعه استراتژي به منظور تاثير رسانه‌هاي اجتماعي يکي از کليدهاي موفقيت در عمليات‌هاي آينده خواهد بود.

مورد ندا اثبات کرد که رسانه‌هاي اجتماعي به راحتي قابل جلوگيري نيستند. حتي با همه ابزارهايي که توسط دولت ايران به کار گرفته شد، تصوير معترضين و گزارش‌هاي بدرفتاري دولت با معترضين ادامه يافت و در اينترنت منتشر شد. معترضين سريعا راه‌هايي براي جلوگيري از تلاش‌هاي دولت در زمينه بلوک کردن سايت‌هاي اجتماعي تدارک ديدند. دولت ايران سرانجام کنترل بيشتر ترافيک آنلاين را در دست گرفت اما ديگر براي متوقف کردن تاثير رسانه‌هاي اجتماعي خيلي دير شده بود. تهران فشارهاي ديپلماتيک گسترده‌اي را از جامعه بين‌المللي و از جانب رسانه‌هاي مختلف جهان براي پايان دادن به خشونت‌هاي بعد از انتخابات متحمل شد.

آنچه که در گام‌هاي بعدي خودش را نشان داد قدرت سياسي رسانه‌هاي اجتماعي بود. در طول چند ساعت، چندين ورژن ويدئويي در يوتيوب منتشر شد و به انواع ديگر وب سايت‌ها لينک شد. ميليون‌ها نفر صحنه‌هاي وحشتناک مرگ ندا را ديدند. تصوير، پاسخ خشن از طرف دولت ايران را برجسته کرد و باعث افزايش خشم معترضان در طول ده روز بعدي اعتراضات شد. بعضي از مردم در اقصي نقاط جهان شروع به ارسال نوشته‌هايي درباره معترضين و پاسخ خشن دولت ايران به معترضين کردند. توييتر ميليون‌ها توييت گزارش کرد که اغلب دولت ايران و حاميانش را محکوم مي‌کرد. دانشجويان ايراني شروع به استفاده از توييتر، فيس‌بوک، فليکر و ديگر سايت‌هاي اجتماعي کردند و از اين طريق عکس‌هايشان را ارسال مي‌کردند و در مورد زمان و مکان بعدي اعتراضات اطلاع رساني مي‌کردند.

همانطور که در فيلم‌هاي گرفته شده آماتوري ديده مي‌شود، وي روي زمين افتاد و توسط يک دکتر و ديگران که دور و برش بودند احاطه شد. يک نفر در ميان جمعيت فرياد زد، اين تير خورد. يک نفر آمد و وي را گرفت. اين تصوير سريعاً در اينترنت منتشر شد و توجه رسانه‌هاي بين‌المللي و بينندگان جهاني را به خود جلب کرد. بحث در مورد اين اتفاق در توييتر يکي از موضوعات تاپ جهاني تا آخر همان روز تبديل شد.

نويسنده مقاله در ادامه با اشاره به نحوه قتل ندا آقا سلطان در حوادث پس از انتخابات سال 88 مدعي شده است: "ندا آقا سلطان" در پژوي 206 خود در خيابان کارگر در ترافيک نشسته بود. وي همراه با معلم موسيقي خود و يک دوست نزديکش، حميد پناهي و دو نفر ديگر بودند. اين 4 نفر در مسير خودشان براي مشارکت در اعتراضات عليه نتيجه انتخابات رياست جمهوري 2009 بودند. کولر ماشين خوب کار نمي‌کرد، بنابراين ندا ماشينش را در فاصله کمي از معترضين متوقف کرد و پياده شد تا از گرما خلاص شود. وقتي که به وي تيراندازي شد (طبق گزارش‌ها توسط يکي از اعضاي بسيج، نيروي شبه‌نظامي حامي دولت) وي ايستاده بود و جمعيت پراکنده معرتضين را تماشا مي‌کرد.

بزرگنمايي بين­المللي رسانه­هاي اجتماعي در مرگ ندا آقا سلطان

مردم مي‌توانند از شبکه‌هاي اجتماعي براي فعال کردن گروه‌ها در حمايت از يک جريان استفاده کنند بدون اينکه در معرض ديد و در خطر باشند و هزينه‌هاي پيشين مشارکت در فعاليت‌ها را بپردازند. در پاسخ، دولت‌ها و نهادها نمي‌توانند گام‌هاي چندان موثري بردارند. حوادث ژوئن 2009 بعد از انتخابات ايران نمونه‌اي از اين مورد بود که چگونه رسانه‌هاي اجتماعي ماهيت مباحثات سياسي و منازعات را در جهان تغيير داده‌اند.

رويدادهايي که فقط چند سال پيش مي‌توانستند محرمانه باقي بمانند در عرض چند دقيقه به طور نامحدود به همه دنيا مخابره مي‌شوند. نقش سنتي رسانه‌ها با تکنولوژي انتقال اطلاعات که اصلي‌ترين شاخص آن حضور در همه جا است، تغيير يافته است. شهروندان با دوربين‌هاي تلفن‌هاي همراه مي‌توانند تصوير گرفته شده را به همه جهان بدون فيلتر منتقل کنند.

رسانه‌هاي اجتماعي در حال تغيير روش‌هايي هستند که جريان اطلاعات را به جوامع مختلف و سراسر دنيا منتقل مي‌کنند. گسترش سريع وبلاگ‌ها، شبکه‌هاي اجتماعي اينترنتي و رسانه‌هاي انتشار اطلاعات مثل يوتيوب، که به تکثير تکنولوژي سيار کمک مي‌کند، و شرايطي که در آن ايالات متحده عمليات‌هاي نظامي خود را هدايت مي‌کند را تغيير داده است. سرعت و شفافيت اطلاعات به طور دراماتيکي افزايش يافته است.

استفاده موثر از رسانه‌هاي اجتماعي به طور بالقوه به نيروهاي مسلح کمک مي‌کند تا محيطي که در آن اقدام مي‌کنند را بهتر بشناسند. رسانه‌هاي اجتماعي اجازه دسترسي سريع‌تر به اطلاعات در حمايت از عمليات‌ها را مي‌دهند. علاوه بر آن، رسانه‌هاي اجتماعي در دستيابي به "وحدت" ميان متحدين در منازعات کمک مي‌کنند. کشف روش‌هاي زيرکانه و ابتکاري نيز به دستيابي نتايج مطلوب که کليد موفقيت در يک محيط رو به رشد و مستمر رسانه‌هاي اجتماعي است، کمک مي‌کند.

رسانه­هاي اجتماعي به نيروهاي مسلح براي شناسايي کمک مي­کنند

به عقده آرتور، يکي از چالش‌هايي که رهبرانمان اکنون با آن مواجه هستند توسعه يک استراتژي است که تغييرات حاصل از تغيير ماهيت جنگ‌ها که در نتيجه رسانه‌هاي اجتماعي به وجود آمده‌اند را، بازشناسي کنند. نمونه‌هايي از ارتش‌هايي وجود دارند که در طول سال‌هاي پيش واقعيات را ناديده گرفتند و متضرر شدند.

در سال 1931، ژنرال "مک آرتور" نمي‌توانست بعضي از اشکال جنگ را که فقط چند سال بعد در طول جنگ جهاني دوم به کار گرفته شد، تصور کند. وي مي‌دانست که تغيير در روش‌ها و تسليحات مي‌تواند ماهيت جنگ را تغيير دهد. همانند ماشين‌هاي جنگي، تانک‌ها و هواپيماها که ماهيت جنگ را تغيير دادند. تلگراف، راديو، تلويزيون و سرانجام اينترنت نيز ماهيت جنگ را تغيير دادند. پيشرفت امروز در جهان اطلاعات، به ويژه با ظهور رسانه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي جديد، ممکن است عميق‌تر از هر يک از اين اختراعات باشد. بنابراين ما بايد استراتژي اطلاعاتيمان را به منظور عقب نيفتادن از قافله تنظيم کنيم و آنرا بازنگري کنيم.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس